تفسیر تطبیقی

علم تفسیر
تفسیرهای مهم

شیعی:

سنی:

گرایش‌های تفسیری
روش‌های تفسیری
شیوه‌های نگارش تفسیر
اصطلاحات علم تفسیر

تفسیر تطبیقی در زبان فارسی معنایی متفاوت از معنای تفسیر تطبیقی در زبان عربی دارد، در عربی تطبیق از ماده «‌ط ـ ب ـ ق‌» به معنای اجرا، عملی کردن و منطبق ساختن است. از این روی در حوزه زبان و فرهنگ عربی مراد از تفسیر تطبیقی، کاربردی کردن تعالیم قرآن و تطبیق و اجرای تعالیم و دستورات کلی آن در زندگی و منطبق ساختن آن‌ها بر قاعده‌های جزئی‌تر و مصادیق عینی است، اما در حوزه زبان و فرهنگ فارسی مقصود از تفسیر تطبیقی، مطالعه‌ای مقایسه‌ای در حوزه تفسیر است. این مقایسه می‌تواند در حوزه هایی متنوع از تفسیر آیات قرآن و نیز میان تفاسیر متنوع و مختلف اسلامی از قرآن کریم انجام گیرد.

از این روی در تفسیر تطبیقی میان دیدگاه‌های دو مذهب یا دو مکتب تفسیری یا دو مفسر مختلف یا میان معارف قرآن با آموزه‌های کتب مقدس یا سایر معارف بشری مقایسه صورت می‌گیرد.

کشف اضلاع ناپیدای قرآن، خارج کردن مفسر از حصرگرایی، شناخت نقاط اشتراک و اختلاف دو طرف مورد مقایسه و کاستن از تعصب‌های نابجا و بی‌مورد از مهم‌ترین فواید روش تطبیقی در تفسیر قرآن است.

تطبیق

تطبیق در زبان عربی و فارسی دو معنای متفاوت دارد. به تبع آن، عنوان تفسیر تطبیقی نیز در زبان فارسی معنایی متفاوت از معنای تفسیر تطبیقی در زبان عربی دارد، در عربی تطبیق از ماده «‌ط ـ ب ـ ق‌» به معنای اجرا، عملی کردن و منطبق ساختن است، بر این اساس تطبیقی یعنی کاربردی، عملی و اجرایی و تطبیق القانون یعنی عملی کردن قانون. این ماده در اصل به معنای نهادن شیء گسترده‌ای بر چیزی مانند خودش است، به طوری که آن را کاملا بپوشاند چنان که گویند: «‌طبّق السّحابُ الجَو‌» یعنی ابر تمام فضا را پوشاند و «‌طبّق الغَیمُ السماء‌» یعنی ابر آسمان را پوشاند و «‌طبّق الماءُ وجهَ الارضِ‌» آب همه روی زمین را فراگرفت.

بر همین اساس تطبیق به معنای آن است که مسائل و قضایا را تحت یک قاعده یا قانون کلی درآورند، زیرا وقتی قانون یا قاعده‌ای کلی بر مصادیق آن تطبیق می‌شود، در واقع همه آن‌ها را فراگرفته، زیر چتر خود می‌پوشاند؛ اما در فارسی تطبیق به معنای برابر کردن دو چیز با هم، و با هم مطابق ساختن به کار می‌رود.

معنای تفسیر تطبیقی

هریک از این دو معنای تطبیق، نوعی تفسیر تطبیقی متفاوت با دیگری را موجب گشته است:

۱. در حوزه زبان و فرهنگ عربی مراد از تفسیر تطبیقی، کاربردی کردن تعالیم قرآن و تطبیق و اجرای تعالیم و دستورات کلی آن در زندگی و منطبق ساختن آن‌ها بر قاعده‌های جزئی‌تر و مصادیق عینی است، چنان که غالب حسن، در کتاب مداخل جدیدة للتفسیر، نخستین فصل کتاب را به تفسیر تطبیقی قرآن کریم اختصاص داده و در آن به تطبیق ۷ قاعده کلی از قواعد قرآنی بر قواعد جزئی‌تر بحث کرده است.

مهم‌ترین اصول و مبانی این نوع تفسیر تطبیقی عبارت‌اند از:

  • اصول و مبانی عملی حاکم بر عصر پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله و صحابه در همه عصرها جاری‌اند.
  • با وجود تحولات فزاینده در زندگی انسان و دگرگونی نیازها، رهنمودهای قرآن از بعد تربیتی، هدایتی و عمل، برای همه عصرها می‌توانند سازنده و برانگیزاننده باشند. شایان ذکر است که دسته بندی مطالب استنباط شده و نتیجه گیری از آن‌ها، به کار گرفتن جدول‌های موضوعی درباره آیات مربوط و تحلیل خصوصیات آیات و مضامین قصه‌ها، استفاده از نقشه‌های جغرافیایی و به کارگیری مثال برای جذابیت بیشتر از کارهای لازمی هستند که باید انجام شوند. تفسیر تطبیقی به تفسیر جهت داده، قرآن را در متن زندگی مسلمان قرار می‌دهد، تا همواره از هر آیه، پیام و رهنمود مناسب را دریابند.

۲. اما در حوزه زبان و فرهنگ فارسی مقصود از تفسیر تطبیقی، مطالعه‌ای مقایسه‌ای در حوزه تفسیر است. این مقایسه می‌تواند در حوزه‌هایی متنوع از تفسیر آیات قرآن و نیز میان تفاسیر متنوع و مختلف اسلامی از قرآن کریم انجام گیرد.

امروزه در فرهنگ فارسی همین معنا از «‌تفسیر تطبیقی‌» مقصود است نه معنای نخست. در زبان و فرهنگ عربی از این نوع تفسیر تطبیقی‌گاه به تفسیر مقارَن یا مقارنه‌ای و‌گاه به تفسیر موازَن یا موازنه‌ای تعبیر می‌شود. البته تعبیر به موازنه صحیح‌تر و دقیق‌تر از مقارنه و حتی مقایسه است.

اهمیت و فواید تفسیر تطبیقی

یکی از روش‌های قرآن در ایجاد تحول بینشی و اعطای بصیرت نافذ به مخاطبان خود، جهت دادن آن‌ها به سمت مقایسه است. استفهام معرفت‌زای موجود در آیاتی چون قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَالَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ و قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الْأَعْمَىٰ وَالْبَصِيرُ‌ أَمْ هَلْ تَسْتَوِي الظُّلُمَاتُ وَالنُّورُ‌ و مقایسه اهل آتش و اهل بهشت (حشر، ۲۰)، خبیث و طیب (مائده، ۱۰۰)، مؤمن و فاسق (سجده، ۱۸)، بدکار و نیکوکار (جاثیه، ۲۱) و اهل ایمان و عمل صالح با فساد کنندگان در زمین (ص، ۲۸) و بیان نابرابری و تفاوت میان آن‌ها نمونه‌هایی از این شیوه بصیرت آفرین‌اند. همچنان که از اطلاق آیات ۱۷ - ۱۸ زمر: فَبَشِّرْ‌ عِبَادِ الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ می‌توان تشویق به مطالعه تطبیقی تفسیر استفاده کرد.

محققان فواید فراوانی برای تفسیر تطبیقی برشمرده‌اند که ضمن آن اهمیت مطالعه تطبیقی در حوزه تفسیر قرآن نیز روشن می‌شود. برخی از این فواید بدین قرارند:

  1. ایجاد بصیرت نافذ و همه جانبه نگر در ذهن و ضمیر مفسر، به ویژه برای آگاهی از نقاط قوت و ضعف دو مذهب یا مکتب و روش تفسیری یا دو مفسر؛
  2. کشف اضلاع ناپیدای آیات و موضوعات از طریق تأمل در اختلاف‌ها و شباهت‌های آرای تفسیری درباره یک آیه یا موضوع و جست و جو برای تبیین آن ها؛
  3. خارج کردن مفسر از حصرگرایی و فراهم سازی امکان وقوف بر ابعاد ناپیدای آیات و موضوعات مورد تفسیر؛
  4. شناخت واقع و حقیقت از طریق مقایسه آرا و اندیشه‌ها و ادله مفسران؛
  5. شناخت مفسرانی که متأثر از اختلاف مذهبی به تفسیر قرآن پرداخته‌اند و نیز مفسرانی که آرای آن‌ها نشان دهنده آرای فرقه مذهبی خاص‌اند؛
  6. شناخت نقاط اشتراک و افتراق دو طرف مطالعه تطبیقی در مبانی و مفاهیم تفسیری؛
  7. مرزبندی دقیق از اختلاف‌های مبنایی با تفاوت‌های بنایی و بررسی و نقد هریک در جای خود؛
  8. کشف اختلاف‌های صوری و نزاع‌های لفظی که حجم زیادی از اختلافات را به خود اختصاص داده‌اند و خارج کردن آن‌ها از دایره بحث؛
  9. بهره گیری از نتایج پیوند فکری در وسیع‌ترین حد خود و بالاترین ظرفیت در تفسیر آیات شریف؛
  10. کاستن از تعصب‌های نابجا و بی‌مورد؛
  11. آشکار شدن برتری، هیمنه و چیرگی قرآن بر کتب آسمانی پیشین و مشخص شدن مواضع تحریف در آن‌ها با مطالعه تطبیقی میان موضوعات قرآن کریم و آن کتاب ها؛
  12. زمینه سازی برای تقریب مذاهب اسلامی در حوزه عقاید و فقه و اتحاد بیشتر اسلامی.

گستره تفسیر تطبیقی

بعضی تفسیر تطبیقی را چنین تعریف کرده‌اند که مفسر آیاتی از قرآن را محور قرار داده، سپس به جست و جوی آرای مفسران ـ اعم از قدما و متأخران و اعم از اینکه روش تفسیری آن‌ها عقلی یا نقلی باشد ـ همراه با ذکر وجوه و احتمالات مطرح شده از سوی آنان برآمده، به مقایسه و ارزیابی میان آن‌ها بپردازد. بعضی دیگر تفسیر تطبیقی یا مقارَن را به بررسی مقایسه‌ای میان دیدگاه‌های شیعه و اهل سنت درباره مفاهیم قرآن محدود کرده، می‌گویند: مراد از این تطبیق، مقایسه میان دو مکتب از مکاتب تفسیری و روش‌های گوناگون تفسیری چون روش ادبی، روایی و کلامی نیست، بلکه بررسی تطبیقی تفسیر آیات، فارغ از روش‌ها و مکاتب تنها بر اساس دو منظر شیعی و اهل سنت است.

اما هر دو تعریف به ویژه تعریف دوم به صورت جزئی تنها به بعضی از ابعاد تفسیر تطبیقی نظر دارند، زیرا دامنه تفسیر تطبیقی می‌تواند بسیار فراتر از مطالعه تطبیقی آرای مفسران شیعه درباره مفاهیم قرآن یا حتی در محدوده بررسی آرای مفسران قدیم و جدید و ارزیابی آن بوده، به حوزه مطالعات تطبیقی میان قرآن و عهدین یا میان دو مکتب تفسیری یا دو روش تفسیری و... تعمیم داده شود.

شایان ذکر است بر پایه تعریفی که ارائه شد تفسیر تطبیقی در حقیقت مطالعه تطبیقی تفاسیر قرآن درباره یک موضوع یا مکتب و روش دو مفسر است؛ نه تفسیر کردن تطبیقی قرآن؛ یعنی محقق در این مقام نیست که به تفسیر آیه‌ای از قرآن به صورت تطبیقی بپردازد، بلکه در پی آن است که تفسیر دو مفسر از آیه یا موضوعی قرآنی را که هریک به گرایش فکری خاصی وابسته‌اند، به صورت تطبیقی مطالعه کند تا از طریق این مقایسه به اختلاف‌های دو مذهب و دو اندیشه یا دو دین دست یافته، دیدگاه صحیح را در آن موضوع برگزیند. به همین صورت است مطالعات تطبیقی میان قرآن و عهدین که در این مطالعه موضوع مشترکی از آن دو انتخاب و همه مطالب مربوط به آن از قرآن و عهدین استخراج شده، با یکدیگر مقایسه می‌شوند تا در پرتو این مقایسه ویژگی‌های هر یک و برتری یکی بر دیگری آشکار گردد.

مطالعات تطبیقی انجام شده در حوزه تفسیر

در طول تاریخ تفسیر درایتی و اجتهادی کم و بیش مقایسه هایی میان آرای تفسیری گذشتگان و نقد و بررسی هایی درباره آن‌ها انجام گرفته است. این مقایسه‌ها در تفاسیر با گرایش کلامی و فقهی برجسته‌تر بوده است، اما در هیچ یک از آن آثار، مقایسه در چارچوب اصول و قواعدی روشن و شیوه‌ای منظم و از پیش معرفی شده انجام نگرفته است. تفسیر طبری از کهن‌ترین این آثار است.

در دوره معاصر و پس از گسترش مطالعات تطبیقی در حوزه ادبیات و سایر رشته‌ها و شاخه‌های علمی، در حوزه تفسیر قرآن نیز مطالعات تطبیقی با روش‌های جدید رو به گسترش نهاد. مطالعات تطبیقی در این آثار عمدتاً بر محور موضوعی قرآنی یا آیه‌ای بحث برانگیز انجام گرفته است. از جمله این مطالعات در حوزه تطبیقی میان قرآن و عهدین، کتاب القرآن الکریم والتورات والانجیل والعلم اثر نویسنده مسیحی، موریس بوکای و کتاب محمد فی التورات والانجیل والقرآن اثر ابراهیم خلیل، نگرشی تطبیقی به زن در آینه قرآن و آیین‌های زرتشت، یهود و مسیح اثر الهه وکیلی و بررسی مسایل وحی و نبوت از دیدگاه قرآن و عهدین از اعظم پرچم است.

در حوزه قصه‌های قرآنی نیز آثار فراوان دیگری به صورت تطبیقی میان قرآن و عهدین تدوین شده‌اند؛ از جمله بررسی قصه یوسف علیه‌السلام به صورت تطبیقی میان قرآن و تورات در کتاب الظاهرة القرآنیة تألیف مالک بن نبی. شمار زیادی پایان نامه دانشجویی نیز به بررسی تطبیقی قصه هایی از قرآن به ویژه قصه پیامبران پرداخته‌اند.

در حوزه مباحث کلامی مورد اختلاف میان شیعه و اهل تسنن به ویژه در مسائل مربوط به امامت و ولایت نیز آثار قرآنی چندی در قالب مطالعه تطبیقی تدوین شده‌اند؛ مانند تفسیر تطبیقی اثر فتح الله نجارزادگان. بخشی از این آثار نیز در قالب پایان نامه‌های دانشجویی صورت پذیرفته است؛ مانند خدا و صفات خدا در مکتب امامیه و ماتُریدیه از حیات الله ناطقی، تفسیر تطبیقی آیه مودت از فداحسین عابدی و بررسی تطبیقی آیه تطهیر از دیدگاه مذهب اهل بیت واهل سنت از ایلقمار اسماعیل زاده.

مباحث فقهی و آیات الاحکام قرآن نیز از دیگر موضوعاتی‌اند که گاه آثاری به صورت پراکنده به مطالعه تطبیقی آن‌ها پرداخته‌اند؛ از جمله آیات الاحکام تطبیقی از محمد فاکر میبدی و بررسی تطبیقی آیات حدود از علی رضا جمشیدی و سید جعفر حسینی.

البته، عمده این آثار از روشمندی صحیح همراه با اصول و معیارهای لازم برای یک اثر تطبیقی مطلوب برخوردار نیستند.

جستارهای وابسته

پانویس

  1. آذرنوش، فرهنگ معاصر عربی ـ فارسی، ۱۳۸۳ش، ذیل واژه «‌طبق‌».
  2. ابن فارس، ترتیب مقاییس اللغه، ۱۳۸۷ش، ذیل واژه «‌طبق‌».
  3. ابراهیم انیس، المعجم الوسیط، ۱۳۷۵ش، ج۲، ص۵۵۰.
  4. ابراهیم انیس، المعجم الوسیط، ۱۳۷۵ش، ج۲، ص۵۵۰.
  5. معین، فرهنگ فارسی، ۱۳۷۵ش،ذیل واژه «‌تطبیق‌».
  6. مدخل جدیده، ص۱۱ - ۲۹
  7. خرمشاهی، دانشنامه قرآن، ۱۳۷۷ش، ج۱، ص۶۴۱.
  8. خرمشاهی، دانشنامه قرآن، ۱۳۷۷ش، ج۱، ص۶۴۱ - ۶۴۲.
  9. خرمشاهی، دانشنامه قرآن، ۱۳۷۷ش، ج۱، ص۶۴۱.
  10. التفسیر التطبیقی، ص۲ - ۴
  11. اسلامی، جام جهان بین، ۱۳۷۴ش، ص۲۶۶.
  12. ادبیات تطبیقی، ندا، ص۱۰
  13. اسلامی، جام جهان بین، ۱۳۷۴ش، ص۲۶۶.
  14. ایازی، المفسرون حیاتهم و منهجهم، ۱۴۱۴ق، ص۵۱.
  15. هلال، ادبیات تطبیقی، ۱۳۷۳ش، ص۳۱ - ۳۲.
  16. ر.ک: روش شناسی، ص۲۹۵
  17. همان
  18. ر.ک: ایازی، المفسرون حیاتهم و منهجهم، ۱۴۱۴ق، ص۵۱.
  19. تفسیر تطبیقی، ص۱۴
  20. ر.ک: الاصول العامه، ص۱۴
  21. ایازی، المفسرون حیاتهم و منهجهم، ۱۴۱۴ق، ص۵۱.
  22. تفسیر تطبیقی، ص۱۳
  23. بحوث فی اصول التفسیر، ص۶۰
  24. روش شناسی مطالعات دینی، ص۲۵۴ - ۲۵۵
  25. نک: التفسیر الموضوعی، ص۲۸
  26. ر.ک: بحوث فی اصول التفسیر، ص۶۲
  27. ر.ک: الفکر الدینی، ص۳۲۱ - ۳۲۸
  28. ر. ک: آشنایی با پایان نامه‌های قرآنی

منابع

  • قرآن کریم
  • آذرنوش، آذرتاش، فرهنگ معاصر عربی ـ فارسی، تهران، نشر نی، ۱۳۸۳ش.
  • ابراهیم انیس و دیگران، المعجم الوسیط، تهران، فرهنگ اسلامی، ۱۳۷۵ش.
  • ابن فارس، احمد بن فارس، ترتیب مقاییس اللغه، به کوشش عبدالسلام، قم، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، ۱۳۸۷ش.
  • احد فرامرز قراملکی، روش شناسی مطالعات دینی، مشهد، دانشگاه رضوی، ۱۳۸۰ش؛
  • التفسیر التطبیقی للکتاب المقدس، شرکة ماستر میدیا، قاهره؛
  • حسن غالب، مدخل جدیدة للتفسیر، دارالهادی، ۱۴۲۴ق؛
  • خرمشاهی، بهاءالدین، دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، تهران، دوستان، ۱۳۷۷ش.
  • سید محمد تقی الحکیم، الاصول العامة للفقه المقارن، آل البیت (علیهم السلام) للطباعة والنشر، ۱۹۷۹م؛
  • ایازی، سید محمد علی، المفسرون حیاتهم و منهجهم، تهران، وزارت ارشاد، ۱۴۱۴ق.
  • صلاح عبدالفلاح الخالدی، التفسیر الموضوعی بین النظریة والتطبیق، اردن، دارالنفائس، ۱۴۱۸ق؛
  • طه ندا، ادبیات تطبیقی، ترجمه زهرا خسروی، تهران، فرزان روز، ۱۳۸۰ش؛
  • عفت شرقاوی، الفکر الدینی فی مواجهة العصر، مکتبة الشباب، ۱۹۷۶م؛
  • فهد بن عبدالرحمن، بحوث فی اصول التفسیر، ریاض، مکتبة التوبة، ۱۴۱۶ق؛
  • اسلامی، محمد علی، جام جهان بین، تهران، جام، ۱۳۷۴ش.
  • هلال، محمد غنیمی، ادبیات تطبیقی، ترجمه آیة الله زاده، تهران، امیرکبیر، ۱۳۷۳ش.
  • معین، محمد، فرهنگ فارسی، تهران، امیرکبیر، ۱۳۷۵ش.
  • مولائی نیا و هاشم زاده، آشنایی با پایان نامه‌های قرآنی، تهران، فرهنگ سبز، ۱۳۸۶ش؛
  • نجارزادگان، تفسیر تطبیقی، قم، مرکز جهانی علوم اسلامی، ۱۳۸۳ش.

پیوند به بیرون

  • منبع مقاله: